معنی جایگاه و سرپناه

حل جدول

جایگاه و سرپناه

خانه, ماوا.


سرپناه

ماوا


سرپناه و مسکن

خانه


خانه و سرپناه

کاشانه


جایگاه

مکان، مکانت

معادل فارسی لژ

ماوا

مثابه

گویش مازندرانی

بی سرپناه

بی سرپرست، آلاخون والاخون، فاقد خانه و سرپناه، بره ی بی...

مترادف و متضاد زبان فارسی

سرپناه

اقامتگاه، مسکن، پناهگاه، مامن، حفاظ، جان‌پناه، خانه، کاشانه، خانه‌محقر، آلونک، کلبه

فرهنگ عمید

جایگاه

محل، مکان،
هر نقطه و محلی که کسی یا چیزی در آن قرار بگیرد،
[مجاز] مقام، مرتبه،
خانه، سرا، منزل،
لُژ،
[قدیمی، مجاز] فرصت، مجال: اگر سستی آرید یک تن به جنگ / نمانَد مرا جایگاهِ درنگ (فردوسی: ۲/۴۰۱)،
[قدیمی، مجاز] عوض، بدل،

فرهنگ معین

جایگاه

(اِمر.) محل، مکان.

فرهنگ فارسی هوشیار

جایگاه

مسکن، خانه، مقام، منزل، معدن

واژه پیشنهادی

فارسی به عربی

جایگاه

محطه، مقعد، منزل، موقع

معادل ابجد

جایگاه و سرپناه

364

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری